اراده های پولادین،کتاب. خاطرات معلم بسیجی حاج محمدرضا حیدرینسب، از مهمترین کتابهای استان سیستانوبلوچستان است که به تشکیل سه گردان 409 و ۴۰۵ ووحدت لشکر۴۱ثارالله اشاره دارد و به قلم رضا گلمحمودی تدوین شده است.
محمدرضا حیدرینسب ۱۵مهر۱۳۴۰ در روستای اسلامآباد (فعلی) زابل زاده شد و تحصیلاتش را در ۱۳۴۷ به سبب نداشتن مدرسه، از روستای قائمآباد با فاصلۀ حدود۲ کیلومتری زادگاهش آغاز کرد. پس از آن، در۱۳۵۶وارد دانشسرای تربیت معلم شد و مقارن آن مبارزات انقلابی خود را بر ضد حکومت پهلوی در شهر زابل آغاز کرد. سپس در آبان ۱۳۶۱، درسمت آموزگار به تدریس پرداخت. او با اینکه معلم بود؛ از آبان۱۳۶۱، به جبهة جنوب در خوزستان رفت و در عملیات متعددی ازجمله، والفجر مقدماتی درمنطقۀ فکه، کربلای ۱درغرب ایلام، سال ۱۳۶۲ در عملیاتهای خیبر در تالاب هورالهویزه(العظیم)و سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶، درعملیاتهای والفجر۸کربلای۴ و۵، هر سه در جنوب و جنوب غرب استان خوزستان، و والفجر ۱۰ در جبهة شمال غرب حضور یافت.
پس از پایان جنگ، افزونبر مسئولیتهای اداری، مدیر دبستان پسرانۀ شاهد شد (حیدری نسب، مصاحبه ... ).از همینرو، ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان سیستان و بلوچستان بر آن شد براساس برنامة مصوب ۱۳۹۸ آن اداره، با هدف جمعآوری و حفظ اطلاعات و خاطرات پیشکسوتان جنگ تحمیلی در دوران دفاع مقدس، این کتاب راپس از تدوین به چاپ برساند (گلشاهی).
نام کتاب برگرفته از حضور همزمان وی با سه تن از برادرانش درجبهه است که با توجه به شرایط سختی که ازاین جهت بر خانوادۀ آنها ایجادشده بود؛ گویی حضورِهمزمان چهاربرادر دردفاع مقدس، نشانۀ «ارادۀ پولادین» آنان در دفاع از سرزمینشان بوده است(گلمحمودی).
این کتاب دارای مقدمه، پیشگفتاروپنج فصل است. در مقدمة کتاب براساس نقل قولی از سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدسِ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، آمده است:«علم تاریخ برای رسیدن به بررسی ریشه ها و شرح وقایع جوامع بشری با نگرش تاریخی، در گردآوری دادهها و پردازش آنها، از روش «تاریخ شفاهی» بهره میبرد»و از این حیث، گویا تصمیم به جمعآوری اسناد و مدارک با چنین رویکردی دارد(ص۹).
در ادامه، به این اشاره شده که محمدرضا حیدری نسب شرایط سختی در زندگی داشته و با وجود این، در خیلی از عملیات مهم دفاع مقدس حضورداشته است. لذا ضرورت دارد خاطرات او نوشته شود (نک: گلمحمودی و گلشاهی، ص ۱۳؛ در خصوص حضور او در عملیاتهای مهم نک: سطور پیشین).
فصل اول کتاب با عنوان «پیش زمینة خانوادگی، دوران کودکی، دبستان و راهنمایی» افزون بر شرح حال وضعیت زندگی و چگونگی سکونت یافتن راوی در روستای اسلامآباد در زمان جد پدریاش، به حضورش در مکتبخانه اشاره و تصریح می کندکه چون پدرش علاقة فراوانی به امور مذهبی داشته او را به مکتبخانه فرستاده است. آنگاه به آغازدورۀ تحصیل درروستای قائمآباد که با سختیهایی همراه بوده اشاره کرده و در ادامه، به ظلم حکومت پهلوی که به مرگ پدرش انجامیده بود؛ پرداخته است (ص ۱۶-29).
موضوع فصل دوم «از دوران دبیرستان و دانشسرا تا پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی» است که حیدری نسب به مشکلات خانواده که پس ازمرگ پدرش بردوش او افتاد؛ اشاره میکند. او اظهار میدارد برای پیگیری امور معیشتی و کسب درآمد زود هنگام، معلمی را انتخاب کرد.
اودر ادامه، به چگونگی حضورش در صحنۀ مبارزه با حکومت پهلوی در زابل میپردازد (ص ۳۲-41). سپس با گریزی به ماههای ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، از حضورش در کمیته انقلاب اسلامی برای حفظ امنیت زابل(ص۴۱-42)اشاره و در ادامة آن به همکاریش در برگزاری همهپرسی انتخاب نوع نظام سیاسی در۱۲فروردین ۱۳۵۸ (ص ۴۲)، و پاسداری نیمهوقتش در مأموریت گشت و نگهبانی در سطح شهر که مقارن با سال پایانی دانشسرای او بوده می پردازد.(ص۴۲-43). همکاریش با جهاد سازندگی و سازمان تبلیغات اسلامی، آخرین بخش سخنانش دربارۀ نقش انقلابیش، درآن برهه از زندگی اوست. (ص ۴۳-46).
«نقش آفرینی در دفاع مقدس» عنوان فصل بعدی است که بیشترین حجم کتاب را به خود اختصاص داده است. او پس از اشاره به پایان تحصیلاتش در دانشسرا و همچنین ازدواج، آغاز تدریس در آبان ۱۳۵۹ برای معلمی در روستای کلبعلی شهرستان زهک راکه مقارن با جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران بود شرح می دهدودر ادامه، به حوادث زندگیش تا فروردین ۱۳۶۱ وحضور در عملیات فتحالمبین، می پردازد (ص۴۹- 54-).
حیدری نسب، در بخش بعدی همین فصل، اردوی عقیدتی و نظامی ای که دانش آموزان را به کرمان برده روایت کرده و سپس اظهار داشته که تابستان همان سال تیم تبلیغاتی جذب نیرو را تشکیل داد و آبان همان سال به جبهة جنوب گسیل شد(ص ۵۴-61). سپس سازماندهی در لشکر ۴۱ ثارالله و آموزشهایی راکه برای اجرای عملیات والفجر مقدماتی، خیبر، والفجر ۸ داشته توضیح می دهد. در بین توضیح عملیات، به ذکر حواشی متعددی از زمان حضورش در زابل نیز می پردازد (ص۶۱-90). دربخشی که بایدآن را مهمترین بخش کتاب محسوب کرد؛ به تاریخچة شکلگیری و نقش سازمان رزمِ سه گردان ۴۰۹ حمزه سیدالشهدا، ۴۰۵ و وحدت لشکر ۴۱ ثارالله، که گردان اخیرالذکرصرفا از نیروهای استان سیستان و بلوچستان تشکیل شده بود؛پرداخته است ( ص ۹۱-98).
از دیگر موضوعاتی که در ادامة فصل سوم پی گرفته شده؛ حضور حیدری نسب در عملیات کربلای ۱،کربلای ۴ و۵ و والفجر ۱۰ است (ص۹۸-136).
حیدری نسب در فصل چهارم، بانام «پس از جنگ»، از فعالیتش پس از جنگ در سِمَت مسئول دبستان پسرانه شاهددر زابل، ادامة تحصیل، خبر آزادی برادرش از اسارت، مسئولیت مدرسۀ راهنمایی رستگاران ودرنهایت مشرف شدن به سفر معنوی حج، و سرپرستی ادارۀکل اوقاف و امور خیریه استان سیستان و بلوچستان سخن گفته است (ص ۱۳۹-151).
فصل پایانی کتاب «اسناد و مدارک» و « منابع» است. اسناد و مدارک نیز شامل دو بخش است: بخش اول عمدتاً مربوط به احکام مسئولیت و مجروحیت حیدری نسب (ص۱۵۴--159) و بخش دوم نیز شامل عکسهایی از او و دیگر همرزمان وی در زمان جنگ است (ص۱۶۰- 176).
گفتنی است، کتاب، افزونبر نقل روایت و استدلالهای شخص حیدری، در برخی موارد برای تسهیل درک واستغتای بحث ، از شانزده منبع دیگرنیز استفاده کرده است (ص ۱۱۷). اراده های پولادین در ۱۳۹۸، به کوشش رضا گلمحمودی و قاسم گلشاهی توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در قطع رقعی، چاپ شده است.
مآخذ: حیدری نسب، محمدرضا، اراده های پولادین: تاریخ شفاهی معلم بسیجی حاج محمدرضا حیدرینسب، تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، ۱۳۹۸ ش؛ همو (صاحب اثر اراده های پولادین)، مصاحبه با مؤلف، ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ش؛ گلمحمودی ، رضا و قاسم گلشاهی، پیشگفتاری بر اراده های پولادین(نک: همین مأخذ، حیدری نسب)؛ گلشاهی، قاسم، اطلاعات شخصی؛گلمحمودی، رضا، مصاحبه بامؤلف، ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳.
/ قاسم رحمتی خمر/